ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
صبح در حالی که با کلی ناراحتی و بی میلی مجبور بودم پتو و تخت نرم و گرمم خودم رو ترک کنم و به سوال همیشگیم جواب بدم که واقعا چرا درس میخونم واخرش چیمیشه (این سوال معمولا صبح روزهایی که 8 کلاس دارم و مجبورم 7 از خواب بیدار شم و شب های قبل امتحان و اخر ترم ها ذهنم رو مشغول میکنه) ،با زنگ دوست جانم متوجه خبری خوش شدم که اگه کسی خواب نبود صد در صد جیغ میزدم. بعله امتحانم کنسل شده بود
اگه زودتر میفهمیدم حداقل با خیال راحت تری برف بازی میکنم نه با عذاب وجدا
بعد از قطع کردن تلفن به رختخوابم خزیدم و تا الان خوابیدم
و جواب سوال اینکه "آخرش چی میشه" رو سپردی به روزهای بعد و امتحانهای بعد
اره دیگه
الان حالت انتقال شانش از شوما وجود نداره آیا؟!
نه واقعا؟!
الان اسم امتحان میاد من کهیر میزنم!
نمیدونم شاید ما عزیزتریم
تو بلاگ چند تا از بچه های اصفهانی هم خوندم که امتحان کنسل شده!
چرا؟!
باااا اینجا کولاک هم میشه هیچ قبرستونی رو تعطیل نمیکنن! یعنی چی!! چه وععضشه.. عاغا من اعتراض دارم:دی
شما عادت دارین اخه
الان فخر فروختی به من؟!
واقعا روت شد اصن؟!
الان واقعا من ِ بدبخت که صبح تو اون یخبندون (!) با پای پیاده رفتم امتحان دادم فخر فروشی دارم؟!
ببین اینم از داش مشتی بودن استاد ما بود که گفته بود میخوام بهتون حال بدم وگرنه که داشنگاه پابرجا بوده

حالا خوب دادی امتحانتو خانوم دکتر؟
وای من عوض تو ذوق زده شدم چه برسه به خودت
کاش امتحانای ماهم کنسل میشد هرچند بعید میدونم تو شهر کویری این اتفاق بیوفته
ایشالا یه طوفان گرد و غباریم اونطرفا میاد کنسل میشه
چی ؟! کی؟!امتحان :دی هوا چقد خوبه...جاده چه همواره :دی
دیگه چه خبر؟!
کی بریم بیرون
ﺁﺭﻩ ﻭاﻗﻌﺎ " ﻛﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﺗﻮ ﺑﺪ ﺷﺎﻧﺴﻲ?"
