یادداشت های دختر کوچیکه خانواده
یادداشت های دختر کوچیکه خانواده

یادداشت های دختر کوچیکه خانواده

نه واقعا خدا رو خوش میاد؟

دیشب حدود  ساعت 2 اینا بود که گرسنم شده بود و دلم تنقلات میخواست ، به هم اتاقیه گفتم چی بخوریم و حسابیم کلافه و مریض بودم ،گفت برو ببین تو یخچال چی داریم ، در یخچال و باز کردم و دیدم بعله .بچه ها چه خوب به خودشون میرسن انواع شکلات و میوه و تنقلات پر بود ! دستم زدم به کمرم همه هم تو اتاقشون بودن  و خواب و کسی تو حال نبود . هم اتاقیرو صدا کردم که چی بدزدیم بخوریمکه با نهایت بی میلی در یخچال رو بستم و با وجدانم درگیر شدم و شب سر گرسنه گذاشتم روی بالشت (گریه حضار)

ولی بی شوخی این ترم اولیا چه خوب به خودشون میرسن !!! هی میگن دانشجوها پول ندارن و خوب نمیخورن دروغ میگنا شما باور نکنید !!طبقه اول از پایین مال منه . بمیرم واسه خودم که اه در بساط ندارم تازه این طبقه نصفش وسیله های هم اتاقیمم هست !!


نظرات 5 + ارسال نظر
الهه جمعه 2 اسفند 1392 ساعت 13:18 http://tahtagharii.blogfa.com

عزییزم
تازه ااول ترمه از خونشون اومدن یخچال پر !!
راستی یخچال خوابگاتون چه خوبه واسه ما ازین داغووونا بود !!

اره همه پر و پیمون اومدن و یه وقت مریض نشن اینقدر میخورن ؟
اره ما خداروشکر تجهیزاتمون خوبه

بانوچه جمعه 2 اسفند 1392 ساعت 21:10

من نمیدونم میتونم تو خوابگاه دووم بیارم یا نه ... لامصب جنگ ِ اراده َست :دی

زیاد سخت نیست . خوشی هاش بیشتر از تلخی هاشه .
اره بخدا مخصوصا دم ناهار و شام که بوهای خوب از غذای هرکی میاد و شکم ادم گیج میشه و همزمان ویار چندتا غذا میکنه اما تو باید چشماتو ببندی و تخم مرغتو بخوری

ناصر جمعه 2 اسفند 1392 ساعت 21:15 http://tahvie-matbo.blogfa.com/

من یخچال این بچه های ترم اولی که نه همون قفسه تو رو هم دیدم همش با خودم فکر می کنم نکنه من سر راهی بودم!

تو سطل ماست توی جوب حتی

رامگا شنبه 3 اسفند 1392 ساعت 00:10 http://bueno.blogfa.com

کبدم شرحه شرحه برات!:دی

ای جانم راضی نیستما

آمنه یکشنبه 4 اسفند 1392 ساعت 12:26 http://gozashteha60.blogfa.com/

اشک ریختم بسی بسیار برایت.

چرا راضی نیستما

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.