یادداشت های دختر کوچیکه خانواده
یادداشت های دختر کوچیکه خانواده

یادداشت های دختر کوچیکه خانواده

قدیمی ها میگفتن مفت باشه بیشتر میچسبه

شما که غریبه نیستید ، فهمیدیم یه فست فود قراره افتتاح بشه و فلافل مجانی بده ، 18 نفری نیم ساعت زودتر از افتتاحیش رفتیم وایستادیم توی صف و ...


شاید باورتون نشه از خنده زیاد سردرد گرفتم .

نظرات 9 + ارسال نظر
باران پاییزی یکشنبه 10 آذر 1392 ساعت 08:48 http://baranpaiezi.blogsky.com

نوش جانت خاهر. کی بخوره از دانشجو جماعت بهتر. والا

بخدا کی واجب تر از ما ؟اصلا یارو باید 150 تا ساندویج درست میرد میاورد خوابگاه برای همه نا سلامتی همسایه بودیم

اخ اخ اخ اخ کاشکى یه ادرسم به ما میدادى!!

دفعه بدی

7660 یکشنبه 10 آذر 1392 ساعت 15:24

لامصب دانشجویی همین خاطره های همین جوریشه که موندگاره وگرنه اگه دانشجو نباشی بکشنت هم نمیری جلوی مغازه برای فلافل مجانی...
+نوش جونت:)

بخدا استاد همین محرمیه منو کشتن نرفتم یه نذری بگیرم الانم باورم نمیشه این من بودم که رفتم قربان شما

شاعر شنیدنی ست یکشنبه 10 آذر 1392 ساعت 16:30 http://kha2ne-sher.persianblog.ir/

چه باحال ای ول خوشمان آمد
ولی یادت باشه آدرس ندادیاااا/خخخخخخخخ
به روزم

مستر نیمـــا یکشنبه 10 آذر 1392 ساعت 17:56 http://sahelafkar.blogfa.com/

امان از دانشجو جماعت

خوب درک میکنیا

دل آرام یکشنبه 10 آذر 1392 ساعت 18:07 http://delaramam.blogsky.com

نوش جانتون
ولی ته تغاری جان یاد یه خاطره افتادم.البته ربطی به کار شما نداره ها ولی در جهت ارتباط با عنوان مطلبت میگم. من دو سال پیش مالزی درس میخوندم. اونجا توی برندهای آرایشی رسم بر این بود که میزهای تست داشتن و شما میرفتی و هر بار هرچقدر دوست داشتی تست میکردی بدون اینکه حتی بهت یک بار بگن چرا خرید نمیکنی. بعد من دو تا دوست داشتم که اونها عاشق یکی از عطرهای دیور بودن. فکر کنم اسمش "پوییزم مید نایت" بود. باورت نمیشه اگه بگم هر بار هر جا که میخواستیم بریم(حتی یه مک دونالد ساده) اینها باید میرفتن تا اون مغازه و از این عطر به خودشون میزدن

وایییییی چه خووب بوده خوش به حالشون . من بودم همش رژارو تست میکردم

آقای لزج یکشنبه 10 آذر 1392 ساعت 21:26 http://tahvie-matbo.blogfa.com/

میگن مفت باشه کوفت باشه

بعله یه همچین چیزی

بانوچه دوشنبه 11 آذر 1392 ساعت 09:20

دانشجو جماعت واجب الکمکه اصلا :دی

بخدا بهترین کارش این بود که 150تا ساندویچ درست کنه بیاره دره خوابگاه

الف. لام. ی دوشنبه 11 آذر 1392 ساعت 13:50 http://www.inspiration90.blogfa.com

لاااااااااااایک !

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.