یادداشت های دختر کوچیکه خانواده
یادداشت های دختر کوچیکه خانواده

یادداشت های دختر کوچیکه خانواده

از عیب های این شهر

حوصله ات از چند روز خوابگاه ماندن سر رفته باشد ، اعصاب نداشته باشی، کارهایت روی هم جمع شده باشد ، پس فردایش تحویل داشته باشی ، بچه ها بهت پیشنهاد بیرون رفتن بدهند، دو ساعت تمام به قر و فرشان برسند ، تو بایستی و نگاهشان کنی و به چشم انها خودت را گرفته باشی ، هی اصرارت کنند که بروی بیرون ، بگویند که بدون تو جایی نمیروند، قول پفک نمکی مینو بهت بدهند، اما تو روی دنده نه باشی و همش بگویی نه ،

بیخیالت شوند و بی خداحافظی بزننند بیرون ، تا در را میبنددد دلت بخواهد صدایشان کنی ، فقط یکی از انها برگردد و نگاهت کند که تو به سرعت باد حاضر شوی ، در باز نمیشود ، بنشینی پای لپ تاپ ، دستت را بزنی زیر چانه ات ،

به این فکر کنی که این شهر سفید پوش العان اصلا دوستانه نمیطلبد ، این شهر فقط واسه دونفره بودن خوب است ، هرچقدر هم که با دوستانت پل های را متر کنی ، درخت های چهار باغ را بشمری ، تمام صندلی های این شهر را با دوستانت سانت گرفته باشی ، ذرت فروشی نباشد که امتحانش نکرده باشی ، اما ته تهش جای یک چیزی خالیست ....این شهر برای دو نفره ها بیشتر و بیشتر دلچسب تر است ....

اصلا بعضی وقتا دلیل عمده بی میلیم برای بیرون رفتن همین است...

نظرات 7 + ارسال نظر
ناصر یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 19:59 http://tahvie-matbo.blogfa.com/

چقدر لووووس... پاشو برو بیرون دیگه

منتظر اجازه شما بودم

ناصر یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 20:34

گستاخ!. این چه طرز صحبت کردن با یه ترم آخریه؟

خبه حالا ترم اخرته اپولو که هوا نکردی ،اینا همش جو ِ به خودت فشار نیار

برادر شغال یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 23:06

این شهر هنوزم جاهای تک نفره زیادی داره ........ فقط باید کشف کنی

بگو منم کشفشون کنم ، تو این سه سال که چیزی ندیدم....

نگار یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 23:21 http://saze-khamush72.blogfa.com/

والا ما هم تاحالا فضای دو نفره رو تجربه نکردیم
البته با دوستام و خواهر وبرادر خیلی بیرون رفتم ولی با دلدارم هنوز نه.منتظرم اول نیمه گمشدم رو پیدا کنم

ایشالا که پیدا میشه کمی صبر

نگار یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 23:27

خب حالا اگه پیدا نشد چی؟
تو جوابگویی؟!

نه بابا ، من سفت کلاه خودمو بچسبم باد نبره خیلیه
ولی میگن دعای دسته جمعی جواب میده ، میخوای همه باهم دعا کنیم پیدا شه ؟

نگار یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 23:32

نه حالا یکم زوده.واستا درسم تموم بشه

من بهت قول نمیدم درست تموم شد خبری بشه ها از من گفتن بود

من دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 21:17 http://hidden-post.blogfa.com

آخ گفتی به خدا
تهران با این شلوغیو مزخرفیش بعضی وقتا هواش 2نفره میشه
اونجا که دیگه اصفهانه و آدم داغون کن
باز شانس آوردی شیراز نیستی وگرنه تا الان قطعاً دیوونه شده بودی

تهران شلوغیش خیلی میچسبه واسه همه جوره بیرون رفتن مزه میده
تاحالا شیراز نرفتم قسمت نشده

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.