یادداشت های دختر کوچیکه خانواده
یادداشت های دختر کوچیکه خانواده

یادداشت های دختر کوچیکه خانواده

از قدیما

ارشیو ایمیلم رو زیر رو میکردم ،

یهو چشمم افتاد به یه ایمیل که یه عکسی بود واسم فرستاده بود از صفحه گوشیش . اسمم رو منزل سیو کرده بود.اونروز اینقدر خندیدیم به انتخاب این اسم ،  همشم ذوق داشتم جاهایی که ممکنه همه ببینن بهش  زنگ بزنم که این اسم روی گوشیش بیوفته و بعدشم حرصش دربیاد و هرهر بخندیم .