یادداشت های دختر کوچیکه خانواده
یادداشت های دختر کوچیکه خانواده

یادداشت های دختر کوچیکه خانواده

حس ناب (2)

دیشب زنگ زدم مامان ،

حرف میزدیم ، ناراحت بود ، گریش گرفت 

گوشی رو قطع کردم دلم فقط خونه بود، یک ساعت بعدش زنگ زد حالمو پرسید ...

گفت خوبی . گفتم خوبم

گفت من بهت زنگ میزنم باید بگی عالیم . باید همیشه بخندی .تا منو داری کسی حق نداره بهت حرف بزنه خودم جواب همشونو میدم


شاید مهمترین انگیزم واسه این زندگی پر فراز و نشیبم مامانه ...مثل یه کوهه یه کوه محکم....