یادداشت های دختر کوچیکه خانواده
یادداشت های دختر کوچیکه خانواده

یادداشت های دختر کوچیکه خانواده

فوضولی مگه ؟

امروزدعوت شدم  به صرف دیدن فیلم تنهای تنهای تنها . اما اینقدر خسته بودم که بدون فکر کردن به اینکه شاید بتونه حالم رو خوب کنه سریع رد کردم و ترجیح دادم بعد از کلاسم بیام خوابگاه و با این گلو درد بخوابم ، یعنی به بهونه کار زیاد پیچوندم و نرفتم ،

حالا دختره رفته فیلمو دیده و یذره ام خوراکی باقی مونده سینما رو واسم اورده ، نشسته جلوم یهو برمیگرده میگه حواست باشه از وقتی اومدم دست به هیچ کاری نزدی فقط حواست باشه !

نگاش میکنم جواب نمیدم ، جوابی ندارم که بگم . خستگی این روزها توان هیچ کاری رو برام نزاشته . کلافه عصبی پرخاشگر و پر مشغلم این روزها . و نمیدونم چرا هیچ کاری نمیکنم .شاید واقعا لازمه هیچ کاری نکنم 



نظرات 2 + ارسال نظر
الهه چهارشنبه 7 اسفند 1392 ساعت 00:24 http://tahtagharii.blogfa.com

...

رامگا چهارشنبه 7 اسفند 1392 ساعت 20:37 http://bueno.blogfa.com

اصلا اینا رو ه میخونم حس عذاب وجدان میگیزم به طرز وحشتناکی!
همه اش تقصیر ماست!

ایین چه حرفیه من خیلی ضعیف شدم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.