یادداشت های دختر کوچیکه خانواده
یادداشت های دختر کوچیکه خانواده

یادداشت های دختر کوچیکه خانواده

تنها در خانه 3

گاهی ادم وقتی تنهاس ،مجبوره 45 دقیقه تمام به این ملخ خیره بشه و منتظر بشه که امداد ها و کمک های غیبی از راه  برسند و یکی  بیاد اینو بکشه  ، اما بعد که دید نه خبری نیست خودش  دست به کار بشه و زره فولادی به تن کنه و  با کمک جارو دستی و پیف پاف و جاروبرقی خلاصش کنه و به کاراش برسه چون شب مهمون داره !

مردی شدم واسه خودم



نظرات 5 + ارسال نظر
ستاره کویر جمعه 11 بهمن 1392 ساعت 20:30 http://hadiseashna.blogsky.com

امدادها و کمکهای غیبی برای کشتن؟!

بله مثلا پدری برادری پسر همسایه ای

شکوه جمعه 11 بهمن 1392 ساعت 20:53 http://www.shdl.ir

من یه بار یه همین اتفاقی با یه مارمولک برام افتاده!!!

من تجربه مارمولک رو در سال پیش داشتم البته که 4 ساعت تمام روی صندلی ایستادم تا بابام از سرکار اومد و دمش رو گرفت و پرتش کرد بیرون !

برادر شغال جمعه 11 بهمن 1392 ساعت 22:20

چقدر خوشکله اصن دلت اومد اینا بکشی خوب میگرفتیش مینداختیش تو یه شیشه

برو پی کارت پسر

arghavan جمعه 11 بهمن 1392 ساعت 22:38 http://monsseffanne.blogsky.com

ملخ که خوبه :) مارمولک بده !

کلا جوونور بده از پشه بگیر تا فیل. من از هیچ حیوونی خوشم نمیاد

arghavan شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 11:33 http://monsseffanne.blogsky.com

بره ؟؟ سنجاب ؟؟

از دور خوبن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.