یادداشت های دختر کوچیکه خانواده
یادداشت های دختر کوچیکه خانواده

یادداشت های دختر کوچیکه خانواده

توی قرن چند داریم با این تفکرات زندگی میکنیم ؟!

دیشب صدای گریه یکی از هم سوییتی ها پیچیده بود و خیلی ترسناک و با صدای بلند گریه میکرد. امروز متوجه شدم که پدرش اومده بردتش و به زور به عقده پسرعموش دراوردتش در صورتی که منا اصلا حاضر به ازدواج نبوده ....

راستش خیلی حالم بده ، خودش که میگفت زود طلاق میگیرم ! !

دارم فکر میکنم به اینکه همه پدر مادر ها هم خوب نیستند و همشون میتونن یروزی فرشته نباشن . قدر مامان بابام رو بیشتر میدونم الان .

 +اعصابم خورده به شدت

نظرات 6 + ارسال نظر
ﺑﺸﺮا شنبه 16 آذر 1392 ساعت 06:48 http://biparvaa.blogsky.com

ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺭﺩﻧﺎاااااﻙ..ﺁﺩﻡ ﺑﺎﻭﺭﺵ ﻧﻤﻴﺸﻪ ﻫﻨﻮﻭﻭﺯ ﻫﻤﭽﻴﻦ ﻭاﻟﺪﻳﻨﻲ ﭘﻴﺪا ﻣﻴﺸﻦ...ﺧﺪاااﻱ ﻣﻦ!!! ﺧﻴﻠﻲ ﻧﺎﺭاﺣﺖ ﺷﺪﻡ..
ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻴﻨﻮا ﺑﺎ ﻫﺰاﺭ اﻣﻴﺪ و ﺁﺭﺯﻭ ﻣﻴﺨﻮاﺩ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﻭﻧﻪ...اﻭﻧﻮﻗﺖ...

ﺧﺪا ﺧﻮﺩﺵ ﻛﻤﻜﺶ ﻛﻨﻪ.

منم خیلی ناراحتم بشرا جان . هنوزم وجود دارن و تعدادشون هم متاسفانه کم نیست. توی این خوابگاه من دارم با فرهنگ هایی اشنا میشم که خودمم شاخ دراوردم . یروز حتما براتون تعریف میکنم .
ایشالا

باران پاییزی شنبه 16 آذر 1392 ساعت 09:09 http://baranpaiezi.blogsky.com

شهرستانی بود این دختر ته تغاری؟؟؟؟؟؟؟؟
زن درین مملکت یعنی بدبختی و این یه واقعیته محضه متاسفانه از نظر منی که یک خوشبین به تمام عیارم

اره مال شهرستان های اهواز بود . واقعا هم همینطوره

بانوچه شنبه 16 آذر 1392 ساعت 10:28

وقتی زن رضایت قلبی نداشته باشه عقد خود به خود باطله .

اینجور وقتا دین رو مناسب رفتار و خواسته خودشون بیان میکنن متاسفانه !!

من کپ کرررردمم!!!!! خدایا میدونم حواست هستا.ولى ما الان یه پست سفارشى بهت دادیم .مواظب این دختر باش لطفا

امیدوارم واقعا مواظبش باشه امیدوارم....

رامگا یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 00:38 http://bueno.blogfa.com

از این چیزا زیاد هست..خوابگاه هستی و میدونی...تازه من نمونه های ِ خیلی وحشتناک تر از اینشو شنیدم...خیلی بده اینا...خیلی درد داره!

بله دردناکه خیلی....

هدی یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 02:03

درد داره اما متاسفانه تو جامعه ی ما هنوزم از این پدر مادرا هست...

اره هستند و من هم هنوز خوشبیبانه فکر میکردم که دوره این چیزها تموم شد ولی نه متاسفانه...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.