یادداشت های دختر کوچیکه خانواده
یادداشت های دختر کوچیکه خانواده

یادداشت های دختر کوچیکه خانواده

صندلی های خاطره انگیز



چه روزهایی که توی این شهر گذشت...نشستن روی این صندلی ها تو چهارباغ،درست نمیشد بغل دستیتو ببینی فقط باید نگاهت به خیابون می بود و از خوردن بستنیت لذت میبردی...
دل تنگ همون روزام...

نظرات 10 + ارسال نظر
دوکتور مرضی سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 00:14 http://rooznomechi.blogfa.com/

اَی بابا ! همشری بودی و رو نیمیکردی ؟؟
اه انقده بدم میاد از این نیمکتای چارباغ که نیمیشه بغل دسیدا بیبینی :/

نبابا دانشجو بودیم اینجا . چرا خوب بود که ادم راحت چیزی میخورد

بازیگوش سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 12:53 http://bazigooshi7.persianblog.ir/

اخیییی...من عاااشق اصفهانممم

منم

آیبک سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 13:59 http://ghalamaybak.blogfa.com

میشه آدم جوونی کرده باشه و از کلی از این خیابون ها و نیمکت ها کلی خاطره نداشته باشه؟!

ادم با این خاطره ها زندگی میکنه ....

دل ارام سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 20:01 http://delaramam.blogsky.com

هممون اگر شهرستان درس خونده باشیم، دلتنگ خاطرات خوب دانشجوییمون هستیم...

اره خاطره های فراموش نشدنی دلنشین :)

هدی سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 21:04

من داشتم فکر میکردم چقدر این صندلیا تو چشمم اشناس ولی نمیدونم کجا نگو اصفهانه اینجا :دی

اره همون اصفهانِس

Mahsa سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 22:02 http://www.nice-dolhouse.blogfa.com

تو چه جای خوبی دانشجو بودی ته تغاری...

بهترین از اینجا نمیشد که باشم مهسا

تینا سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 23:21 http://tinak.blogfa.com

تاییدیه آیا؟

بله که تاییدیه اگه شوما دستور بدین جور دیگه هم میتونه باشه

7660 چهارشنبه 20 شهریور 1392 ساعت 11:47

روزهای رویایی دانشجویی...

که برنمیگردن...

ناصر چهارشنبه 20 شهریور 1392 ساعت 22:58 http://ta-tolooo.blogfa.com/

عههه این خیابونه! مام خیلی خاطره داریم باهاش... چقدر با دوچرخه از روش رد شدیم :دییی

به ما خانوما که دوچرخه ندادن !!!ارزوش به دلمون موند!

برادر شغال پنج‌شنبه 21 شهریور 1392 ساعت 15:05 http://sage-zard2.blogfa.com

عصرای پیشنبه جمعه اینحا میچسبه مخصوصا بستنی بخوری

اره اونم بستنی قیفی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.