یادداشت های دختر کوچیکه خانواده
یادداشت های دختر کوچیکه خانواده

یادداشت های دختر کوچیکه خانواده

فانتزی

خیلی دوست دارم منم مثل این ادمایی که تلوزیون هی میاره و نشون میده که خواستن و موفق شدن با همه ی کمو کاستی هاشون که البته ما میگیم کمو کاستی ،باشم.احساس میکنم جنس زندگی برای این این ادمها خیلی فرق داره ، شکست و غمو غصه توش معنی نداره ...خیلی خوبه که ادم یاد بگیره خوب زندگی کنه و من چقدر دلم میخواد که اینطوری باشم ،

واقعا چطوری می تونن؟اینکه میگن اونا خواستن مگه میشه کسی نخواد خوب باشه و خوب زندگی کنه، من که همش میخوام اما نمیشه چرا ؟!!

مهمونی دیشب خوب بود با اینکه اصلا دلم نمیخواست برم ، هر دفعه که رفتیم یجوری حالمونو گرفته شده، اما ایندفعه خووب بود بر عکس دفهات قبل،دیشب  تو مهمونی داشتم به این فکر میکردم چیمشد که همیشه خوب بودو خوب مهمون داری میکرد؟غیر از این بود که همجا از خوبی هاش میگفتن

کاش که ادما یاد بگیرن خوبی کنن باهم خوب باشن . اصلا این که میگن تا بدی نباشه خوبی به چشم نمیاد واسم معنا نداره ،مثلا ادم میره تو یک مغازه کفش فروشی که همش قشنگه ، دوست داره همشو داشته باشه اما بازم از بین اون همه کفش قشنگ بهترینشو انتخاب میکنه . بهترین خوبی ....



نظرات 2 + ارسال نظر
Mahsa شنبه 5 مرداد 1392 ساعت 19:26 http://www.nice-dolhouse.blogfa.com

سلام دختر کوچیکه
خیلی خوشحالم که می نویسی دوباره
تا حالا بودی میون ِ یه جمع که همه رو میشناسی اما زیاد هم احساس نزدیکی نداری باهاشون؟ بعد یکی که همیشه باهم خوب بودین میاد تو اون جمع چقدر احساس خوبی بهت دست میده؟
همون حس رو دارم..

عزیز من ......

Mahsa شنبه 5 مرداد 1392 ساعت 19:28 http://www.nice-dolhouse.blogfa.com

هر سه رو خوندم..

یه سری ها به این فکر میکنن که اگه مداوم خوبی کنن دیگران آویزونشون میشن همیشه! از این جور آدما کم نیس

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.